اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

 نگاه

نگاه کرد و همان یک نگاه کافی بود

اگر درست، اگر اشتباه کافی بود

به آن دو معبد آیینه وار راهم داد

برای چله نشین خانقاه کافی بود  

دل مرا چه به عقد قنات خفته ی او

به چشم چاه تماشای ماه کافی بود

طلسم داشت مگر در هوای معتدلش

سکوت، همهمه، همواره، گاه کافی بود

رواست سنگدلان از خجالت آب شوند

برای رنجش آیینه، آه کافی بود

دو گوی جیوه به خاموشی دو سیاره

مرا نشاند به خاک سیاه،کافی بود

نخواستم که ببازم، پلنگ برگشتم

در اوج قلّه، ملاقات ماه کافی بود

                                                    سحرهادیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد