جذبه ی شوق
جذبه ی شوق اگر از جانب کنعان نرسد
بوی پیراهن یوسف به گریبان نرسد
در مقامی که ضعیفان کمر کین بندند
آه اگر مور به فریاد سلیمان نرسد
تو و چشمی که ز دل ها گذرد مژگانش
من و دزدیده نگاهی که به مژگان نرسد
هرکه از دامن او دست مرا کوته کرد
دارم امید که دستش به گریبان نرسد
شعله ی شوق من از پا ننشیند «صائب»
تا دل تشنه به آن چاه زنخدان نرسد
صائب