اقالیم
اقالیم

اقالیم

 در کوی او

میدوم بی پا و سر، آسیمه سر در کوی او

 می وزم همچون نسیم باختر در موی او

 خالقش در خاک او مشک و گلاب آمیخته

 زان سبب مست است نرگس از گِل خوشبوی او

 سحر و افسون می کند زنگ کلام دلکشش

ساحران در حیرت از موسیقی و جادوی او  

پشته پشته کشته می بینی ز پیش و پشت وی

 بس که تیرش بر هدف باشد، کمان ابروی او

 قطره ای بودم که دریا منتهای آرزوم

 لیک  دریا را بدیدم شعبه ای از جوی او

شاه و فرزین است و من سر باز و جانباز رهش

چوب چوگان است و می چرخم مثال گوی او

زخمها خوردم در این راه و خمم بر چهره نیست

چشم دارم چون به درمانگاه و هم داروی او

کعبه عشق است و هر دم بیشتر می خواهمش

 من نمازم را به جا آرم به سمت و سوی او

 روز گاری شیر بودم در پی صید و شکار

 حال، حال بهتری دارم، شدم آهوی او

               «محمدرضا مومن نژاد نیشابور»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد