اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

 برای خویش

یک چند از بهار نوشتم برای خویش

زان چشم بی قرار نوشتم برای خویش

از تو که راوی من و شیدایی منی

خطی به یادگار نوشتم برای خویش

گیسو بلند می کنی از باد بگذری

 از زلف تابدار نوشتم برای خویش 

بی تو میان زمزمه های شبانه ام

از رنج بی شمار نوشتم برای خویش

از مهربانی نفس بی قرار تو

روزی هزار بار نوشتم برای خویش

بی تو کنار پنجره ای، رو به یادها

از راز انتظار نوشتم برای خویش

حالا تو نیستی، من و آیینه ای که نیست

از لعنت غبار نوشتم برای خویش

                              شعبان کرم دخت – بابلسر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد