اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

خسته ست

دیگر دلم، دستم، صدایم همچنان خسته ست

زیبایی من سوخت، جان مهربان خسته ست

آن گاه در آیینه هایی خالی از لبخند

پیشانی ام را دیدم و گفتم جهان خسته ست

در کوچه های شهر، زیبایی ندارد جای

مثل همیشه چشمهای عاشقان خسته ست

آن دورهای دور سوسو می زند آرام

ماه من، این زیبای بی نام و نشان خسته ست 

 این حرفها، این حرفهای پوچ یعنی چه؟

بر صفحه ی من شعر، این شعر روان خسته ست

از پشت کوهی شعله ی خورشید جاری نیست

در باغهای دور، رنگ ارغوان خسته ست

خورشید یعنی چه؟ هوا وقتی مه آلود است

پرواز بی معناست، وقتی آسمان خسته ست

دیگر چه می خواهیم از تقویمهای لال

وقتی که می بینیم این خسته ست، آن خسته ست

تصویری از بی حاصلی های جهانِ ماست

آن دورها زیبایی رنگین کمان خسته ست

شعبان کرم دخت بابلسر تیر 96                                    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد